ابلیس برای اولین بار در عالم چیکار کرد؟
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۰۷۶۶۵
تاریخ به عنوان یکی از ابعاد و مظاهر فرهنگ و تمدن حائز اهمیت است، زیرا شناخت و دریافت گونههای مختلف هر فرهنگ و تمدنی بدون دسترسی به تاریخ انواع هنرها و دانشهایی که در تمدن ظهور کرده یا تکامل یافته ممکن نخواهد بود. اسلام هم که دینی کامل و غنی و دارای فرهنگ و تمدن عالی است توجّه بسیاری به تاریخ و تاریخ نگاری دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اشارات قرآن به وقایع و حوادث تاریخی حاکی از نگرش تاریخی به حوادث گذشته و بیانگر غایت تاریخ از دیدگاه قرآن و حاوی درسهای مهم تاریخ و تجارب تاریخی است. «به راستی در سرگذشت آنان، برای خردمندان عبرتی است. سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آنچه [از کتابهایی]است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و برای مردمی که ایمان میآورند رهنمود و رحمتی است.» تاریخ از دیدگاه بزرگان دین و مورخان اسلامی بهترین راهنمای انسان برای آگاهی از احوال نیکان، محرّک کسب فضائل و طرد رذائل و مشوق زهد از طریق تجربه پذیری از دگرگونیهای روزگار و حصول نیرویی برای تمییز درست از نادرست و تحلیل و نقد و پیش بینی حوادث از طریق مقایسه آنها است. آنچه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان آیتالله مصباحیزدی است که پیرامون تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام ایراد کردهاند:
بحث ما درباره هوای نفس، به عنوان مهمترین عامل انحراف انسان بود. از بحثهای گذشته چند نکته استفاده شد که کمتر مورد توجه یا بحث قرار میگیرد؛ اول اینکه پیروی هوای نفس مفهومی انتزاعی است و به معنای عملی خاص نیست. این مفهوم از مفاهیم ماهوی نیست، بلکه طبق بعضی از اصطلاحات، از معقولات ثانیه است و طیف وسیعی از رفتارهای اختیاری را در برمیگیرد که عنوان همهاش پیروی از دلخواه است. این مصادیق ممکن است اموری مباح، مکروه، حرام یا از کبائر موبقه باشند. مصادیق پیروی هوای نفس از یک نگاه کردن، یک کلمه سخن گفتن، یک کلمه گوش دادن، یک اشاره کردن، از جا بلند شدن، نشستن یا… شروع میشود تا میرسد به مسائل بسیار پیچیدهای که باید امور مختلف بسیاری را با هم تنظیم کنند و ترتیب دهند تا خواسته نفس تحقق پیدا کند.
درجات هوای نفس
از همینجا نکته دوم استفاده میشود که هوای نفس درجاتی دارد و ممکن است بعضی درجاتش هیچ عیب، عقوبت یا کیفری نداشته باشد و به اصطلاح از امور مباح باشد. انسان در هوای گرم، تشنهاش میشود و یک لیوان آب برمیدارد و میخورد، یادش هم نیست که تکلیف شرعی دارد یا ندارد. این خود میتواند یک مرتبه از هوای نفس باشد، ولی هیچ عقوبتی ندارد و موجب سقوط انسان نمیشود؛ بنابراین پیروی هوای نفس (به عنوان امری که اخلاقاً مذموم است) شامل این چیزها نمیشود. هوای نفس مذموم بیشتر در جایی است که دو یا چند گزینه پیش روی انسان قرار دارد که بعضیهایش آثار خوب و مطلوب دنیوی و اخروی دارد، و بعضیهایش نه تنها ثواب اخروی ندارد که حتی میتواند عقوبتی هم داشته باشد، و انسان به خاطر رسیدن به لذت آنی طرف اول را انتخاب نکند. لذت آنی مانع از آن است که شخص به لذت بالاتر، کمال بیشتر و سعادت و ثواب اخروی نائل شود؛ بنابراین اگر انسان امر ضعیفتر و کمارزشتری را بر امر ارزشمندتری ترجیح دهد نیز پیروی هوای نفس کرده است؛ اگرچه ممکن است کار حرامی نکرده باشد.
انسان میتواند عبادت را برای این انجام دهد که از عذاب جهنم مصون باشد و گناهانش آمرزیده شود، همانطور که میتواند همین عبادت را به این نیت انجام دهد که ثواب بهشتی نصیبش شود؛ اما میتواند همتش را از این بالاتر ببرد و صرفاً به خاطر اینکه شکر خداست و خدا دوست دارد، این عمل را انجام بدهد. حال اگر تنبلی کرد و گفت: برای من همین که از آتش جهنم نجات پیدا کنم، بس است، این هم یک نوع هوای نفس است، چون به چیزی پستتر قناعت کرده است؛ اگرچه اصطلاح پیروی از هوای نفس شامل این موارد نمیشود. پیروی هوای نفس در اصطلاح دینی و اخلاقی، به این معناست که انسان در شرایطی واقع شود که هم بتواند کاری را انجام دهد که منشأ خیر دنیا و آخرت است، و هم بتواند عملی را انجام دهد که موجب تنزل اوست، ولی او کاری را ترجیح دهد که موجب تنزل اوست.
اختیاریبودن مبارزه با هوای نفس
یکی دیگر از نتایجی که از بحثهای گذشته گرفتیم، این بود که مبارزه با هوای نفس، و پرهیز از کارهایی که لغزشها، تنزلها و انحرافها به دنبالش است، یک عمل اختیاری است. مبارزه با هوای نفس یعنی هرجا مصداق «دلخواه» است سعی کنم آن را ترک کنم؛ دیدن باشد، چشمم را کنترل کنم! شنیدن باشد، گوشم را! گفت و شنود و نشست و برخاست باشد، همینطور تا برسد به آن مسائل پیچیدهای که گاهی باید سالها طراحی و برنامهریزی کرد و مقدماتش را فراهم آورد تا انجام بگیرد. از آنجا که هیچ کار اختیاری نیست که انسان انجام دهد و یک نوع نفع و ضرر یا مصلحت و مفسدهای در آن نباشد، انسان باید برای مخالفت با هوای نفس مثل هر کار اختیاری دیگری انگیزه داشته باشد، و اگر از منافعی که بر مخالفت هوای نفس مترتب میشود، و همچنین ضررهایی که از پیروی هوای نفس پیدا میشود اطلاع داشته باشد، انگیزه قویتری برای اینکار خواهد داشت. از اینرو بیانات قرآنی و کلمات اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین برای اینکه ما را از پیروی هوای نفس دور کنند، از یک سو منافع اجتناب از هوای نفس و از سوی دیگر ضررهای پیروی از هوای نفس را بیان کردهاند.
هوای نفس و گمراهی خود و دیگران
در جلسات گذشته با استفاده از آیات قرآن، ضررهای پیروی از هوای نفس را دستهبندی کردیم. گفتیم: اولین ضرر، گمراه شدن خود انسان است. انسان با پیروی از هوای نفس، از راه صحیح بیرون میرود و بعدها نتیجهاش را خواهد دید که عمرش را تلف کرده و بیراهه رفته است. افزون بر این، گاهی پیروی از هوای نفس مانع پیشرفت و ترقی دیگران هم میشود. کسی که رهبر راه غلطی میشود، کسانی که دنبالش میآیند را هم به آن راه میکشاند. شیطان افزون بر اینکه خود وارد جهنم میشود، پیروانش را هم وارد جهنم میکند. این شیطنت مخصوص ابلیس نیست. شیاطین انس هم این کار را میکنند. گاهی آدمیزاد همکار ابلیس میشود. ابلیس یک شیطان جنی بود، و این میشود شیطان انسی. شیاطین الانس تعبیر قرآن است. نه تنها خودش جهنم میرود، بلکه دیگران را هم گمراه میکند و آنها را هم به جهنم میبرد. گاهی کار انسان به اینجا میرسد که اصلاً اجازه نمیدهد که مخالفانش زنده بمانند و راهی بپیمایند که او مایل نیست. درباره بنیاسرائیل گفتیم که، چون پیغمبران خلاف میل آنها میگفتند، آنها را میکشتند؛ أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَی أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقاً تَقْتُلُونَ؛ [۱]از این عجیبتر آن است که کسانی به عنوان طرفداری از دین و مبارزه با شیاطین و بیدینها حرکتی را شروع میکنند و تحت این عنوان کسانی را فریب میدهند تا به نام دین ریشه دین را بکنند. این عجیبترین کاری است که از آدمیزاد برمیآید!
شیاطین انس
خداوند میفرماید: وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ؛ [۲]برخی از آدمیزادها سخنان بسیار قشنگی میگویند. وقتی درباره موضوعی تبلیغات میکنند و توضیح میدهند، آنقدر جالب صحبت میکنند که توی پیغمبر هم شگفتزده میشوی، و ممکن است که شما شک کنید که آیا این واقعاً نیت خوبی دارد، نفع مرا میخواهد و خیرخواه من است، یا قصد فریب دارد و حیلهای شیطانی در کار است. اما او فکر اینجا را هم کرده است و برای اینکه به او بدبین نشوید خدا را شاهد میگیرد که اینهایی که من میگویم از روی دلسوزی است، و خیرتان را میخواهم. ابلیس هم وقتی میخواست به حضرت آدم و حوا بگوید از این شجره بخورید، به آنها گفت: مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ× وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ؛ [۳]گفت: میدانید چرا خدا گفته از این درخت نخورید؟ برای اینکه ملک نشوید و عمر جاودانه پیدا نکنید. شما گوش نکنید! بخورید یا ملک میشوید یا عمر جاودانه پیدا میکنید. بعد گفت خیال نکنید من خلاف مصلحت شما میگویم؛ برایشان قسم خورد که من خیرخواهتان هستم و دارم نصحیتتان میکنم.
این کار را ابلیس برای اولین بار در عالم کرد، اما او شاگردهایی تربیت کرد که شیاطین انس شدند. آنها این را خوب یاد گرفتند که وقتی میخواهند دیگران را فریب دهند، باید اول به زبان چرب و نرمی با آنها صحبت کنند و بعد هم قسم بخورند؛ مبادا شک کنند! میگویند: ما سوءنیتی نداریم؛ ما اصلاً به فکر منافع شخصی و حزبی و گروهی نیستیم! قرآن میفرماید: او این کارها را میکند وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ؛ در واقع از سرسختترین دشمنان است. وقتی دشمن به روی انسان سلاح میکشد، انسان عکس العمل نشان میدهد و از خودش دفاع میکند، ولی این به زبان خیرخواهی دیگران را اغوا میکند، قسم هم میخورد که من ته دلم با شماست؛ وَیُشْهِدُ اللّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ.
فساد در زمین؛ نشانه شیطنت
ما که علم غیب نداریم تا بدانیم در قلب افراد چیست و چه کسانی راست میگویند و چه کسانی دروغ؛ اما قرآن برای این طور آدمها علامتی را معرفی کرده است؛ میفرماید: وَإِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیِهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الفَسَادَ؛ [۴]علامت اینها این است که اهل افسادند. ازجمله مصادیق بارز افسادشان این است که اگر قدرت و مقامی در جامعه پیدا کنند، کشاورزی و زراعت و نعمتهای خدادادی را که از زمین میروید، از بین میبرند. شما نشنیدهاید که بعضی از جاها محصولات را در دریا میریزند و درختان و زراعت میسوزانند؟! در همین فلسطین، اسرائیلیها هر جا حمله میکنند و میخواهند شهرهایشان را بگیرند، باغها و درختهای زیتونشان را آتش میزنند. به این هم اکتفا نمیکنند و انسانها را هم میکشند. در ظاهر میگویند ما دلسوز و خیرخواهیم، اما نتیجه عملشان این میشود. وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الفَسَادَ؛ این قاعده کلی را بدانید که خدا هیچ وقت فساد را دوست نمیدارد. خدا دوست ندارد کارها طوری انجام بگیرد که به ضرر مردم، جامعه و انسانیت تمام شود. خدا این را دوست نمیدارد و از آن هم نمیگذرد.
خداوند عالم را قرار داده است تا انسانها به کمالاتی برسند و لیاقت رحمتهای بینهایت الهی را پیدا کنند. روشن است که او از کسانی که ریشه این مسیر را بزنند و نگذارند مردم رشد کنند و به حیاتشان ادامه دهند، نمیگذرد. یکی از حدود خیلی سختی که در شریعت اسلام وجود دارد، حد «مفسد فی الارض» است؛ إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ؛ [۵]خداوند برای مفسدین فیالارض سه حد قرار داده است؛ گردنشان را بزنند، یا دارشان بزنند، یا (نزدیکترین و آرامترین مجازات) تبعیدشان کرده، از شهر و کشور اسلامی بیرونشان کنند.
امروز الحمدلله همه ما مصداق «وَإِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیِهَا» را خوب میشناسیم. شاید ما در تاریخ انسانیت قومی به وحشیگری، جنایتپیشگی، قساوت، پستی و شیطنت حاکمان آمریکا نداشته باشیم. هر فسادی در هر گوشه دنیا زیر سر اینهاست، اما آن چنان طراحی میکنند که کسانی در داخل همان کشوری که نهایت ظلم به آنها شده، طرفدارشان میشوند و میگویند اینها خیرخواه ما هستند و میخواهند با بربریت و توحش مبارزه کنند و ما را ترقی دهند. از شصت- هفتاد سال پیش که اسرائیل را در اینجا کاشتند تا امروز (بهخصوص در دهه اخیر) چه قدر کشورها را به جان هم انداختند. در این چند سال اخیر چند کشوراسلامی را به بدترین و فجیعترین وضعی به جان هم انداختند. جالب است کسانی را وادار میکنند مردم یمن را، که همدین، هم نژاد، و همخاک آنها هستند بکشند، مدارسشان را خراب کنند، بیمارستانهایشان را از بین ببرند؛ بعد هم میگویند: ما کودککشی را محکوم میکنیم!
رسد آدمی به جایی
خدا میخواهد انسان را به خودش بشناساند. انسان میتواند آن قدر ترقی کند که فرشتگان خادمش شوند. در روایتی که شب گذشته خواندیم، فرمود: اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِکَتِی؛ در همین دنیا برای کسی که خواست خدا را بر خواست خودش مقدم بدارد، فرشتگان را میفرستم تا او را از بلاها و خطرها حفظ کنند. اگر کسی را پیدا کنید که صادقانه به شما خدمت کند، حتی وقتی خواب هستید، محافظتان باشد و مواظب باشد که کسی در خواب به شما ضرری نرساند، چه قدر حاضرید برایش هزینه کنید؟ خدا میگوید: اگر بندهای مطیع من شد، فرشتگانم را به نگهبانی او میفرستم؛ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ؛ [۶]فرشتگان از ناحیه خداوند حافظ انسان میشوند و مواظب او هستند که زمین نخورد. خداوند فرشتگان را میفرستد که بچههایشان را حفظ کنند. خداوند وعده داده است که اگر شما مطیع من شدید در همین دنیا این کارها را برایتان میکنم. آخرت را که شما نمیتوانید بفهمید چه خواهد شد؛ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاء بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ. [۷]این نتیجه مخالفت با هوای نفس است.
لزوم تفکر درباره رحمت خداوند
برای اینکه بتوانیم در مسیر شیطانی پیروی از هوای نفس وارد نشویم باید درباره منافع مخالفت و ضررهای متابعت آن بیشتر فکر کنیم تا انگیزهای قوی برای این کار داشته باشیم؛ البته این انگیزه مراتبی دارد که باعث میشود ارزش کار به حسب آن مراتب تفاوت کند؛ از یک تا بینهایت! اخلاص ارزشی غیر قابل محاسبه به عمل میبخشد. خدا اینها را برای همین جنس دو پا قرار میدهد و میگوید راهش این است که پیرو هوای نفس نشوید.
خدا از لطف و کرمش عملی را که شما برای ترس از جهنم انجام دادهاید به حساب خودش قبول میکند و میگوید این هم برای خداست و ثواب دارد؛ در صورتیکه از نظر لُغوی آن هم یک نوع هوای نفس است! روشن است وقتی کاری را برای نجات از عذاب یا برای رسیدن به میوهها و پرندگان بهشتی و حورالعین انجام بدهم، یعنی برای دلم میخواهم این کار را بکنم، اما خدا میگوید این را هم قبول میکنم. سعی کنیم خدا را بهتر بشناسیم و کار را خالص برای خدا قرار دهیم؛ یعنی بگوییم: خدایا! من این کار را انجام میدهم، چون تو دوست داری؛ حتی اگر این کار موجب عذاب برای من شود، اما، چون تو دوست داری من این را انجام میدهم؛ دلم میخواهد تو خوشحال بشوی؛ أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ. [۸]خداوند چنین ظرفیتی هم برای انسان قرار داده است.
برای رسیدن به این مقام، باید بدانیم خدا کدام کار را دوست دارد و کدام کار را دوست ندارد. بعضی از چیزها را با عقلمان میفهمیم، ولی خداوند به این اکتفا نکرده و انبیا و ائمه معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین را برای هدایت ما فرستاده است، و بعد از ۱۴۰۰ سال این همه ثروتهای علمی و فرهنگی را در کتابها برای ما حفظ کرده است تا از آنها استفاده کنیم. همه این کارها را کرده تا ما یک قدم به او نزدیکتر شویم و از رحمتهای او بیشتر استفاده کنیم و از پستیها و پلشتیها دور شویم.
پروردگارا به حق عزیزانت، به حق آن کسانی که دوستشان داری، ما را هم از صدقه سر آنها مورد عفو و رحمت خودت قرار ده!
منبع : مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ابلیس شیطان پیروی از هوای نفس پیروی هوای نفس انجام دهد هوای نفس الأ ر ض کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۰۷۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دفاع علم الهدی از برخورد با بی حجابی با استناد به شاهنامه
سید احمد علمالهدی در خطبه سیاسی نماز جمعه این هفته که با حضور پرشور زائران و مجاوران در حرم مطهر رضوی برگزار شد، با اشاره به فرارسیدن سالروز شهادت امام صادق (ع) اظهار کرد: مسئله مظلومیت، قصه تکراری در سیره همه اولیای الهی است و شاید یکی از ابعادی که وجود اقدس امیرالمومنان (ع) را اول مظلومان عالم میدانند، به این خاطر است که خود مظلوم بود و همه مظلومان عالم نیز از نسل او بودند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی علم الهدی، وی افزود: شما ببینید یک شخصیت عالم و فرزانهای را با لباس عبادت از خانه بیرون بکشند، دستهایش را در حدود سن ۶۵ سالگی ببندند و بیحیایی سوار بر اسب او را به دنبال بکشد. این مظلومیت برای کدام رهبر و قوم تکرار شده است؟ در همین حد که حتی یهود جسور و عنود نیز با اینکه قاتل پیامبران بودند، اما دست به چنین هتک حرمتهایی نمیزدند. به همین هم اکتفا نکردند و در نهایت با سم وجود اقدسش را مسموم کردند و به شهادت رساندند.
نمایند، ولی فقیه در استان خراسان رضوی خاطرنشان کرد: امام صادق (ع) یک وجه تقارن و تشابه نزدیکی هم با وجود اقدس، ولی نعمت ما علیابن موسیالرضا (ع) داشتند. یکی اینکه امام صادق (ع) نخستین نفری بود که ولادت امام رضا (ع) را بشارت داد و دوم آن که شهادت امام صادق (ع) از نظر زمانی مقارن با ولادت امام رضا (ع) بود که انگار سرچشمه علم و فضائل امام صادق (ع) وقتی از دنیا رفت، در وجود، ولی معصوم دیگری همچون امام رضا (ع) دوباره متولد شد تا همگان از آن محظوظ و بهرهمند شوند.
وی با دعوت رسمی از زائران و مجاوران بارگاه منور رضوی برای حضور در اجتماع بزرگ صادقیون ادامه داد: همچون سالهای قبل، فردا نیز به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت رئیس مذهب جعفری، زائران و مجاوران امام هشتم (ع) از میدان شهدا به سمت حرم مطهر رضوی راهپیمایی میکنند. اجتماع عظیم صادقیون از آن سنتهای حسنه و نیکی است که همه میتوانند به نیت عرض تسلیت و ابراز ارادت به محضر امام رضا (ع) در آن شرکت کنند.
علمالهدی گفت: از برگزارکنندگان اجتماع عظیمی که روز چهارشنبه در حمایت از طرح نور برگزار شد تا مردم، شور و ارادت خود را نسبت به فرمانده محترم و شجاع نیروی انتظامی و مجریان طرح نور نشان بدهند، تقدیر و تشکر میکنم. وقتی نیروهای نخبه نظام به دنبال اجرای شرع و قانون بیفتند، باید حمایت مردم نیز پشتیبان آنها باشد. این اجتماع موردتأیید بنده است و از همه شما برادران و خواهران گرامی برای شرکت در آن تشکر میکنم.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به فرارسیدن هفته معلم و هفته کارگر به عنوان دو مناسبت جاری تصریح کرد: این روزها در هفته کار و کارگر هستیم. کارگر، عنصر سازنده در جامعه است و توسعه اقتصادی، رشد اقتصادی و جهش تولید به مدد بازوان توانمند او تأمین میشود که از این حیث، تأمین معیشت کارگر بر همه مسئولان ضرورت دارد. علاوه بر این، هفته معلم نیز در این روزها در جریان است که با اشاره به آن، نکاتی را عرض میکنم.
وی با اشاره به آیه ۲ سوره مبارکه جمعه تأکید کرد: قول مشهور این است که امام (ره) فرمود معلمی شغل انبیاست، اما اشاره امام راحل به هر معلمی نیست، زیرا خداوند عالم در قرآن کریم سه شغل برای پیامبران الهی عنوان کرده است؛ آن جا که میفرماید «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ» و تصریح میکند که پیامبران، آیات الهی را برای مردم میخواندند، آنها را تزکیه میدادند و کتاب و حکمت به ایشان میآموختند. این سه عنوان، سه شرطی است که اگر معلم به آن پایبند بود، آن زمان است که میتوان گفت آن معلم رهرو طریق انبیاست.
علمالهدی با بیان اینکه تولید هویت برای مردم، بزرگترین رسالت انبیای الهی بود، گفت: همه انسانهایی که در دوران حیات بابرکت رسول اکرم (ص) در قبایل، عشایر و دستههای مختلف که گرفتار امیال نفسانی بودند، بر هم شمشیر میکشیدند و قتل و غارت را در روابط خود حاکم میکردند، به دست پیامبر اسلام (ص) هویت یافتند، تبدیل به «امت» شدند و جامعهسازی کردند. بر همین اساس هم بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با معلمان تأکید کردند که پرورش هویت دانشآموزان در کنار علمآموزی بر معلمان ضرورت دارد.
وی بیان کرد: معلم مکلف است پیش از آموزش، به دانشآموز هویت ملی و دینی ببخشد، زیرا از اساس، هویت دینی محور هویت ملی است. عزیزان من، مسئله حجاب نیز یکی از همین هویتهای دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند «منیژه منم، دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنم آفتاب».
عضو مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر اینکه آموزش و پرورش مکلف است فرهنگ ملی و دینی را به دانشآموز تعلیم دهد، اظهار کرد: اگر این فرهنگ به درستی منتقل شد، آن زمان است نسل آیندهساز دیگر خودباختگی هویتی نخواهد داشت و غربگرا و غربزده نخواهد بود. برادران عزیز، خواهران گرامی، آنچه امروز در دانشگاههای آمریکا درحال وقوع است، اینکه استاد دانشگاه را روی زمین میکشند و دانشجو را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب میکنند، همه اینها تابلوی لیبرال دموکراسی و تمدن غربی است که امروزه در ایالات متحده آمریکا به چشم میآید. حقیقت اینها همین است، واقعیت اینها همین است. دانش آموز اگر هویت پیدا کند، به اینها وابسته نمیشود.
وی افزود: پس از هویتبخشی، خداوند عالم تزکیه را مقدم بر تعلیم دانسته است. به همین دلیل، ما نیز تأکید داریم که باید پرورش مقدم بر آموزش باشد. البته در مقوله پرورش نمیتوان فقط به دبیران پرورشی اکتفا کرد، زیرا اصل تربیت از همان معلمی آغاز میشود که درحال تعلیم است. آن عظمتی که معلم به خاطر علمش در چشم دانشآموز دارد، بهترین ابراز تربیت است اگر معلم دغدغهمند باشد. اگر معلم این سه خاصیت را داشت یعنی به دانشآموز هویت داد، او را تربیت کرد و تعلیم را به حد کمال به اجرا درآورد، آن زمان است که رهرو طریقت انبیاست.